فاضل ارجمند آقای کامران محمد حسینی نقدی درمورد کتاب تکوین نهاد مرجعیت تقلید منتشر کردهاند. بریدهای از این نقد را در اینجا میآورم. متن کامل را روی سایت ایشانمشاهده کنید.
- - -
نگاهی انتقادی به کتاب تکوین نهاد مرجعیت تقلید، نوشته محسن صبوریان، نشر پژوهشگاه فرهنگ وزارت ارشاد، سال ۱۳۹۸
کتاب با فصلی در شرح برخی نظریات ماکس وبر آغاز شده است، فصلی که قرار است چارچوب نظری تحقیق را تشکیل دهد. بنابر ادعای این فصل، صورتبندی کتاب بر مفهوم دیوانسالاری وبر بنا شده است. اما در واقع، آنچه در دیگر بخشهای کتاب آمده، ارتباط استواری با این فصل مقدماتی ندارند. با اینکه نویسنده در این فصل مقدماتی شرحی مختصر از آنچه دیوانسالارانه شدن نهاد مرجعیت تقلید شیعه نامیده، ارائه کرده است، اما در ادامه کتاب چنان که انتظار است، به بسط ارتباط چارچوب مفهومیبرگزیده شده با دادههای تاریخی نپرداخته است. در واقع، غیر از فصل چارچوب پژوهش، باقی کتاب تنها شرحی است تاریخی (و تا حدود زیادی تکراری) از قدرتگیری مرجعیت شیعه در عرصه اجتماعی و سیاسی. این چیزی است که نویسنده در فصل مقدماتی نامش را نهادینه شدن روحانیت و مرجعیت تقلید گذارده است، اما متاسفانه بیش از آنکه روند تمرکز دیوانسالارانه نهاد مرجعیت در کتاب مطرح شود، روند بوروکراتیزه شدن دولتها بخصوص از نیمه عصر قاجار موضوع حجم بزرگی از کتاب است.
نویسنده مدعی است نهاد روحانیت در عصر قاجار به تمرکزی دیوانسالارانه دست یافت. ماجرا از این قرار است که نظریهپردازی درباره جایگاه علما در جامعه شیعی، از عصر غیبت آغاز شد و در عصر صفوی و بعد از آن در عصر قاجار نظریه نیابت علما از امام معصوم و توسعه حدود اختیارات نایب امام شکلی تمام یافت. همزمان نظریات فقهی درباره جواز استفاده علما از خمس در جهت امور عامه مسلمانان توسعه یافت و درآمد کافی برای استقلال علما از حکومتها، در عصر پس از صفوی فراهم شد. با کوچ مجتهدان ایرانی به نجف بعد از سقوط صفویان و تجمع مجتهدان بلند مرتبه در نجف در عصر قاجار، تمرکز جغرافیایی لازم نیز برای تشکیل نهاد مرجعیت فراهم آمد، تمرکزی که شیخ مرتضی انصاری نماینده تام و تمام آن شد و میرزای شیرازی و بعدا آیت الله بروجردی دیگر نمایندگان آن بودند.